همیشه فکر می‌کردم که سختی کار ما به چیه؟ من که به راحتی تمام درس‌ها رو می‌خونم به راحتی نمره می‌گیرم و ادامه میدم! تا این‌که همین چند ماه قبل اولین کشیک نورولوژی بیمارستان اهرا رو رفته بودم. کشیک 24 ساعته ،یک نفره. فقط خودتی و خودت. کسی نیست کمکت کنه. ممکنه از بختت همون شب چقدر مریضا زیاد بشن. اونوت به راحتی 30 ساعت بدون این‌که حتی یک لحظه بتونی جایی بشینی باید فقط راه بری از این مریض به اون مریض.
ساعت های اول سخته اما از 10 ساعت که گذشت pH خونت میاد پایین. احساس می کنی رو زمین راه نمیری دیگه قدرت فکرت در حدی نیست که بتونی به سختی کارت فکر کنی.
از 20 ساعت که گذشت احساس می کنی مغزت بی حس شده برای اینکه بفهمی اطرافیانت دارن چی میگن و مفهوم جمله ها و کلمات درک کنی باید فشار بیاری به خودت که بتونی تمرکز کنی. قدرت فکرت اینقدر کم شده که مجبور میشی ناخواسته کارهات رو به ناخودآگاهت بسپاری و ممکنه اشتباه کنی. اشتباهات شاید بزرگ، شاید خطرناک، شاید جبران نشدنی.


پ.ن: بدترین کشیک ها، کشیک هایی هست که تنها باشی. واقعا آدم احساس می کنه قدرتش داره تموم میشه.

پ.ن: ارسال نظر برای همه آزاد.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE) ..One Last Time دانلود پایان نامه, مقالات, پاورپنیت, تحقیق,پروژ,گزارش کار مرکز مشاوره آوای زندگی فریاد حق...به روزترین سایت مذهبی نرم افزاری دشتِ بی فرهنگیِ ما "روزان" deltalaw به وبلاگ شخصی من خوش آمدید چو تخته پاره بر موج ...