از چهارشنبه گذشته وارد بخش جراحی عمومی شدیم اما مروز روز اولی بود که رسما برنامه آموزشی ما شروع می شد. 

سکانس اول: خودم را با برنامه ریزی دقیق ساعت 7:40 به درب کلاس برای مورنینگ ریپورت رساندم اما هیچکس نبود جز خودم! هزاران فکر از ذهنم گذشت که آیا من اشتباه می کنم یا اینکه بقیه و اساتید گرام دیر تشریف میارن. یکم همونجا راه رفتم دیدم کسی نیامد. یواش یواش بچه های گروه هم اومدن و تصمیم گرفتیم بریم بخش بپرسیم اساتید کی میان. توی بخش هم کسی جوابی به ما نداد. .دوباره برگشتیم کلاس دیدیم مورنینگ شروع شده! بعد از کلاس اینقدر به ما چیزی گفتن که چرا دیر اومدین و اینا. هرچی ما اصرار می کردیم که ما اومدیم و کسی نبود اونا انکار می کردن ولی از قضا دکتر حسینی منو توی راهرو کلاس قدم می زدم دیده بود و گفت که این یه نفر سر وقت اومده.

سکانس دوم: بعد از مورنینگ رفتیم اتاق عمل و لاپاراسکوپیک کوله سیستکتومی دیدیم. سه ساعت این عمل طول کشید و من خیلی خسته شدم اما در آخر باید بگم جالب بود.
پ.ن: عکس نتیجه عمل را از اینجا ببینید.

سکانس سوم: به خاطر طولانی شدن عمل دیر رسیدیم به کلاس و دکتر تابش کسی نبود که به این راحتی ها دانشجو را با تاخیر سرکلاس راه بده اما ما را راه داد!!!


ادامه نوشت اول 93/10/30 :

خدا می داند امروز بر من چه گذشت!


ادامه نوشت دوم 93/11/6 :

قبلا گفته بودم که به سخت ترین و طولانی ترین دوره کارآموزی جراحی بین 50 نفر از همکلاسی ها به من خورده و از قضا نمی دونم دیگه چرا کشیک های اورژانس هم اینطوری شده!!!
امروز کشیک اورژانس بودم. چند ساعت هیچ خبری نبود. ما هم همیجوری نشسته بودیم و داشتیم با اینترن ها درباره موضوعات مختلف علمی و غیرعلمی بحث می کردیم. ناگهان اورژانس شلوغ شلوغ شد. عرض 10 دقیقه 7 تا بیمار تصادفی آوردن.
یکی شو که می خوام براتون بگم اینه:
یه جوون 19 ساله موتور سوار که یه ماشین بهش میزنه از روی پاش رد میشه! و فرار می کنه. مریض را که آوردن از درد به خودش می لرزید. یعنی مثل موبایل ویبره می رفت! هرچی مورفین بهش می زدن اصلا آروم نمی شد و فقط داد می زد. خوشبختانه ترومای شکم و لگن نداشت وبلافاصله سرویس ارتوپدی به اتاق عمل منتقل کرد و تا تمام تلاش برای قطع نکردن پای مریض انجام بشه.

پ.ن: عکس گرافی پای بیمار را از اینجا ببینید.
پ.ن: پیام اخلاقی،اجتماعی . خواهشا با احتیاط سوار موتور شوید! کلاه ایمنی بگذارید.


ادامه نوشت سوم 93/11/7 :

ساعت 2 بامداده! دارم خودم را از نظر علمی آماده می کنم برای گراند راند صبح. الان همگروهیم بهم خبر داد همراه نفر سوم، فراخوانده شدن برای بخش جراحی توراکس بیمارستان چمران. الان چندتا سوال:
من باید برای صبح چه خاکی بر سرم بریزم؟! چطوری باید اینهمه مریض را ویزیت کنم؟! چرا گروه مفخم جراحی این برنامه ها را همون اول نمی گه که ما بدونیم چیکار کنیم؟! کی می تونه جواب دکتر اشراقی را بده؟!
خدا صبح ما را بخیر کنه!



ادامه دارد.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود سنتر نقطه سفید املاک مرتضوی Mandy My Dairy irandentistry Sally انجمن صنفی کارگری مراکز مخابرات روستای شهرستان سقز اخرین اخبار تعطیلی سفر